موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان بيا تو دختر گاهی دلم از هرچه آدم است می گیرد....! گاهی دلم دو کلمه حرف مهربانانه می خواهد. نه از جنس دوستت دارم.یا بی تو می میرم. ساده... شاید...! مثل دلتنگ نباش... یا فردا روز دیگریست...!!
پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 16:8 :: نويسنده : عسل كاوياني
شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم ، وقتی می خواند نمی شنیدم... وقتی دیدم که نبود... وقتی شنیدم که نخواند...! چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد وزلال ، در برابرت ، می جوشد و می خواند و می نالد ، تشنه آتش باشی و نه آب و چشمه که خشکید ، چشمه از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد و به هوا رفت ، و آتش کویر را تافت و در خود گداخت و از زمین آتش روئید و از آسمان بارید ، تو تشنه آب گردی و نه تشنه آتش ، و بعد عمری گداختن از غم نبودن کسی که ، تا بود ، از غم نبودن تو می گداخت.
پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 15:54 :: نويسنده : عسل كاوياني
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند
نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند ![]()
![]() ![]() |